ترجمه کلمه jackrabbit

jackrabbit (ج.ش )نژاد خرگوشهاى بزرگ شمال امريکا که گوشهاى دراز و اويخته دارند

ترجمه کلمه jugful

jugful بک کوزه پر

juggernaut نيروى عظيم منهدم کننده ،نيروى تخريبى مهيب

juggle شعبده ،تردستى ،حقه بازى ،شيادى ،چشم بندى

jug fishing ورزش : ماهيگيرى با بطرى

jug handle “شکاف به عرض دست( کوهنوردى) ورزش : شکاف به عرض دست”

jugate داراى برگچه هاى زوجى( در مسکوکات و غيره )روى هم افتاده ،روى هم قرار گرفته ،جفت

judy علوم نظامى : در رهگيرى هوايى علامت اينست که با هواپيماى دشمن درگير شده ام و در حال انجام ماموريت مى باشم

jug بستو،درکوزه ريختن

judo “فن دفاع بدون اسلحه ژاپونى ،کشتى جودو ورزش : جودو”