lie “:)n.vt.&vi.(دروغ گفتن ،سخن نادرست گفتن ،دروغ ،کذب ، :)vt.&vi.(دراز کشيدن ،استراحت کردن( با)down ،خوابيدن ،افتادن ،واقع شدن ،قرار گرفتن ،موقتا ماندن ،وضع ،موقعيت ،چگونگى قانون ـ فقه : دروغ ورزش : زاويه نقطه وصل دسته چوب هاکى به تيغه زاويه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهيها علوم نظامى : نگهداشتن ناو بدون استفاده از لنگر ...
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه lie by
lie by تورفتگى ديوار يا دوراهى ،معبر تنگ ،غير فعال باقى ماندن ،استراحت کردن
Read More »ترجمه کلمه lido
lido ميعادگاه قشنگ ساحلى
Read More »ترجمه کلمه kainophobia
kainophobia روانشناسى : تغيير هراسى
Read More »ترجمه کلمه lid
lid سرپوش ،پلک چشم ،کلاهک گذاشتن ،دريچه گذاشتن ،چفت زدن به
Read More »ترجمه کلمه lidded
lidded دردار،سرپوش دار
Read More »ترجمه کلمه lidless
lidless بى دريچه ،بى پلک
Read More »ترجمه کلمه licorice
licorice (گ.ش ).شيرين بيان ،مهک)glycyrrhiza glabra(
Read More »ترجمه کلمه lictor
lictor “يساول ،پيشرو حاکم وغيره ،متصدى مجازات قانون ـ فقه : مامور اجرا”
Read More »ترجمه کلمه lickety split
lickety split (ز.ع -.امر )باعجله ،باسرعت وتعجيل
Read More »