فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
make out معنى چيزى را پيدا کردن ،سردراوردن از،تنظيم کردن
Read More »دسته‌بندی نشده
ترجمه کلمه make over
make over واگذارکردن ،انتقال دادن ،دوباره ساختن
Read More »ترجمه کلمه make peace
make peace قانون ـ فقه : صلح کردن
Read More »ترجمه کلمه make option
make option قانون ـ فقه : جعل خيار
Read More »ترجمه کلمه make or buy decision
make or buy decision “تصميم به ساخت ياخريد( کالاهاى موردنياز) بازرگانى : تصميم به ساخت ياخريد”
Read More »ترجمه کلمه machine language
machine language “زبان ماشين کامپيوتر : زبان ماشين علوم هوايى : زبان ماشين”
Read More »ترجمه کلمه make one’s will
make one’s will قانون ـ فقه : وصيت کردن
Read More »ترجمه کلمه make oneself the owner of
make oneself the owner of قانون ـ فقه : تصاحب کردن
Read More »ترجمه کلمه make nothing of
make nothing of هيچ پنداشتن ،ناچيز شمردن
Read More »ترجمه کلمه make off
make off ناگهان ترک کردن ،باعجله ترک کردن ،در رفتن ،گريختن
Read More »