ترجمه کلمه massed practice

massed practice روانشناسى : تمرين بى وقفه

ترجمه کلمه madden

madden ديوانه کردن ،عصبانى کردن ،ديوانه شدن

massed روانشناسى : انباشته

massasauge (ج.ش ).مار زنگى امريکاى شمالى

masse ورزش : ضربه عمودى به يک طرف گوى بيليارد

macabre وابسته برقص مرگ ،مهيب ،ترسناک ،خوفناک

massage “پردازش داده ،مشت ومال ،ماساژ دادن ،مشتمال دادن کامپيوتر : تغيير دادن”

massage accounting کامپيوتر : ثبت اطلاعات پيام ها

massacre “قتل عام کردن ،کشتار روانشناسى : قتل عام علوم نظامى : قتل عام کردن”

massacre (= general massacre) “قتل عام قانون ـ فقه : کشتار دسته جمعى”