فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
mate “کمک ناخدا،معاون کشتى ،لنگه ،همسر،کمک ،رفيق ،همدم ،شاگرد،شاه مات کردن ،جفت گيرى يا عمل جنسى کردن بازرگانى : معاون ناخدا ورزش : مات علوم هوايى : جفت کردن دو قطعه يک سيستم با هم”
Read More »دسته‌بندی نشده
ترجمه کلمه mate’s receipt
mate’s receipt “رسيد معاون ناخدا،رسيد افسر ارشد کشتى بازرگانى : رسيد کاپيتان کشتى”
Read More »ترجمه کلمه mateless
mateless بى جفت ،بى همدم
Read More »ترجمه کلمه madelung energy
madelung energy شيمى : انرژى مادلونگ
Read More »ترجمه کلمه matchmaker
matchmaker دلال يا دلاله ازدواج
Read More »ترجمه کلمه matchwood
matchwood يک تکه چوب ،چوب کبريت
Read More »ترجمه کلمه matchless
matchless بى همتا
Read More »ترجمه کلمه matchlock
matchlock تفنگ فتيله اى
Read More »ترجمه کلمه matching stub
matching stub الکترونيک : مفتول انطباق
Read More »ترجمه کلمه matching technique
matching technique “اسلوب همتاسازى روانشناسى : اسلوب جور کردن”
Read More »