meet “پرداختن ،ديدار،مطابق شرايط بودن ،تصادم کردن با دشمن درخور بودن ، :)vi.& vt.(برخورد کردن ،يافتن ،معرفى شدن به ،ملاقات کردن ،مواجه شدن ،تقاطع کردن ،پيوستن ، :)adj.&n.(جلسه ،نشست گاه ،درخور،مناسب ،دلچسب ،شايسته ،مقتضى ،تقاطع ،اشتراک قانون ـ فقه : سازش کردن بازرگانى : مطابقت کردن ورزش : مسابقه علوم نظامى : درخور”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه meerscham
meerscham کف دريا،يکجور گل نرم ،چپق ،پاپيپى که از اين گل ميسازنند
Read More »ترجمه کلمه magnaimous
magnaimous بلند نطر،بزرگوار،راد
Read More »ترجمه کلمه meerschaum
meerschaum (مع ).هيدروسيليکات منيزيم ،سرچپق ياسرقليانى که ازاين سنگ ساخته ميشود،کف دريا
Read More »ترجمه کلمه meekly
meekly از روى فروتنى يا افتادگى
Read More »ترجمه کلمه meekness
meekness فروتنى ،خونسردى ونرمى
Read More »ترجمه کلمه medusoid
medusoid مانند ستاره دريايى
Read More »ترجمه کلمه meed
meed کرايه ،مزد،جايزه ،پاداش ،ارزش
Read More »ترجمه کلمه meek
meek فروتن ،افتاده ،بردبار،حليم ،باحوصله ،ملايم ،بيروح ،خونسرد،مهربان ،نجيب ،رام
Read More »ترجمه کلمه medusal
medusal وابسته به ستاره هاى دريايى ،ريه البحرى
Read More »