middlingly بطور متوسط
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه middlings
middlings زبره ارد،ارد ميانه
Read More »ترجمه کلمه middy
middy دانشجوى سال دوم نيروى دريايى
Read More »ترجمه کلمه middling
middling ميان ،جمله مشترک ،(بصورت جمع )اجناس مختلف از درجه متوسط
Read More »ترجمه کلمه magnetic diviation
magnetic diviation علوم هوايى : انحراف مغناطيسى
Read More »ترجمه کلمه middlemost
middlemost ميان ترين ،واقع در عين وسط
Read More »ترجمه کلمه middleware
middleware ميان افزار
Read More »ترجمه کلمه middleweight
middleweight ” ۷۴کيلوگرم( کشتى)، ۷۵کيلوگرم( وزنه بردارى)،ميان وزن ورزش : ۷۶تا ۸۳ کيلوگرم ، ۷۵کيلوگرم”
Read More »ترجمه کلمه middlebrow
middlebrow شخص با سواد وبدون تحصيلات عاليه
Read More »ترجمه کلمه middleman
middleman “دلال ،واسطه ،نفر وسط صف ،ادم ميانه رو،معتدل قانون ـ فقه : کسى که کالا را از توليد کننده خريده به مغازه دار مى فروشد بازرگانى : دلال علوم نظامى : دستگاههاى فرکانس خيلى بالا يا فوق العاده زياد مخصوص رهگيرى هوايى”
Read More »