nurse child فرزند رضائى ،فرزند خوانده
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه nurse-maid
nurse-maid دختر پرستار
Read More »ترجمه کلمه nurse
nurse “حفظ يک گوى يا بيشتر در يک نقطه براى کسب امتياز پى در پى( بيليارد)،دايه ،مهد،پرورشگاه ،پروراندن ،پرستارى کردن ،شير خوردن ،باصرفه جويى يا دقت بکار بردن ورزش : حفظ يک گوى يا بيشتر در يک نقطه براى کسب امتياز پى در پى”
Read More »ترجمه کلمه nurse a cold
nurse a cold سرما خوردگى را ماندن در خانه علاج کردن
Read More »ترجمه کلمه nurl
nurl برامدگى ،قپه ،دندانه ،کنگره دار کردن
Read More »ترجمه کلمه national guard
national guard “گارد ملى علوم نظامى : گارد ملى”
Read More »ترجمه کلمه nuptias non concubitus , sedconsensus ,
nuptias non concubitus , sedconsensus , “براى ايجاد علقه زوجيت قانون ـ فقه : قصد نکاح لازم است نه فقط با هم زندگى کردن”
Read More »ترجمه کلمه nuptial ceremonies
nuptial ceremonies ايين عروسى
Read More »ترجمه کلمه nuptial gift
nuptial gift “صداق قانون ـ فقه : مهريه”
Read More »ترجمه کلمه nuphar
nuphar نيلوفرزرد
Read More »