near all “نزديک کردن شانه هاى حريف به تشک( کشتى) ورزش : نزديک کردن شانه هاى حريف به تشک”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه near arm and far leg barrel
near arm and far leg barrel “زير يک خم با تبديل به يک دست و يک پا مخالف( کشتى) ورزش : زير يک خم با تبديل به يک دست و يک پا مخالف”
Read More »ترجمه کلمه near
near “شبيه ،نزديک به ضربه( کشتى)،تقريبا،قريب ،صميمى ،نزديک شدن علوم مهندسى : مانند ورزش : نزديک به ضربه”
Read More »ترجمه کلمه neapolitan
neapolitan وابسته به شهر ناپل
Read More »ترجمه کلمه neapolitan ointment
neapolitan ointment روغن خاکسترى
Read More »ترجمه کلمه nail
nail “ميخ زدن ،دستگير کردن ،حمله به توپ دار به ويژه در پشت خط تجمع( فوتبال امريکايى)،سروقت ،به موقع پرداختن ،ناخن ،سم ،چنگال ،چنگ ،ميخ سرپهن ،گل ميخ ،با ميخ کوبيدن ،با ميخ الصاق کردن ،بدام انداختن ،قاپيدن ،زدن ،کوبيدن ،گرفتن علوم مهندسى : ميخ معمارى : ميخ قانون ـ فقه : از انتشار چيزى جلوگيرى کردن بازرگانى : ميخ ...
Read More »ترجمه کلمه neap tide
neap tide “کهکشند،جذر و مد حداقل اب ،پائين ترين جزر و مد عمران : دراين حالت نيروى جاذبه ماه و خورشيد در خلاف يکديگر تاثير ميکند معمارى : کشندک زيست شناسى : کمترين جذر و مد علوم نظامى : کشند کمينه اب دريا حداقل جذر و مد نهايى اب دريا”
Read More »ترجمه کلمه nail
nail “ميخ زدن ،دستگير کردن ،حمله به توپ دار به ويژه در پشت خط تجمع( فوتبال امريکايى)،سروقت ،به موقع پرداختن ،ناخن ،سم ،چنگال ،چنگ ،ميخ سرپهن ،گل ميخ ،با ميخ کوبيدن ،با ميخ الصاق کردن ،بدام انداختن ،قاپيدن ،زدن ،کوبيدن ،گرفتن علوم مهندسى : ميخ معمارى : ميخ قانون ـ فقه : از انتشار چيزى جلوگيرى کردن بازرگانى : ميخ ...
Read More »ترجمه کلمه neap range
neap range عمران : دامنه نوسان جزر و مد ضعيف
Read More »ترجمه کلمه neap season
neap season فصل کمترين جزر و مد
Read More »