occupied territory “اشغالى ،منطقه اشغال شده قانون ـ فقه : اراضى اشغالى علوم نظامى : سرزمين اشغال شده”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه occupied territories
occupied territories قانون ـ فقه : اراضى اشغالى
Read More »ترجمه کلمه occupy
occupy “مشغول کردن ،اشغال کردن ،تصرف کردن ،سرگرم کردن ،مشغول داشتن قانون ـ فقه : به کار گرفتن علوم نظامى : تصرف کردن”
Read More »ترجمه کلمه occupier
occupier “منصرف ،مستقر،اشغال کننده ،ساکن قانون ـ فقه : مستاجر”
Read More »ترجمه کلمه oars 1
oars 1 علوم دريايى : پارو به سينه
Read More »ترجمه کلمه occur
occur رخ دادن ،اتفاق افتادن ،خطور کردن ،واقع شدن
Read More »ترجمه کلمه occuration
occuration قانون ـ فقه : اشغال
Read More »ترجمه کلمه occurance
occurance “وقوع عمران : تصادف”
Read More »ترجمه کلمه occurrence
occurrence “رخداد،وقوع ،اتفاق ،تصادف ،رويداد،پيشامد،واقعه ،خطور قانون ـ فقه : حادثه ،تصادف زيست شناسى : رخداد”
Read More »ترجمه کلمه occurence
occurence “اتفاق ،وقوع ،تصادف ،رويداد،واقعه ،مورد روانشناسى : رويداد بازرگانى : حادثه”
Read More »