visa “رواديد گذرنامه ،ويزادادن بازرگانى : اجازه ورود به کشوربيگانه”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه vectored attacks
vectored attacks “تک هدايت شده هواپيما به هدف علوم نظامى : تک غير مستقيم هواپيما به هدف با استفاده از هدايت يک يکان زمينى مستقر دراطراف هدف”
Read More »ترجمه کلمه vis major
vis major “فورس ماژور قانون ـ فقه : قوه قاهره”
Read More »ترجمه کلمه vectored interrupt
vectored interrupt کامپيوتر : وقفه بردارى
Read More »ترجمه کلمه vis a vis
vis a vis شخص روبرو،درمقابل ،باهم
Read More »ترجمه کلمه vectored thrust
vectored thrust علوم هوايى : تراست هدايت شونده
Read More »ترجمه کلمه vis
vis نيرو،زور،قوت ،قدرت ،پيچ
Read More »ترجمه کلمه vectorial
vectorial ()vector(هن ).حامل ،بردار)bordaar(،مسير،جهت ،خط سير،شعاع حامل ،بوسيله برداررهبرى کردن
Read More »ترجمه کلمه vectra pc tm
vectra pc tm کامپيوتر : ريزکامپيوتر سازگار با کامپيوتر شخصىIBM AT
Read More »ترجمه کلمه virus
virus “زهر،ويروس ،عامل نقل وانتقال امراض کامپيوتر : ويروس قانون ـ فقه : سم روانشناسى : ويروس”
Read More »