visit and search “علوم نظامى : بازديد و تجسس کردن ناو علوم دريايى : بازديد و تجسس کردن ناو”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه vasectomy
vasectomy “(طب )عمل جراحى و برداشتن مجراى ناقل منى براى عقيم کردن روانشناسى : قطع مجراى ترشحى بيضه”
Read More »ترجمه کلمه vasiform
vasiform اوندى ،اوندوار
Read More »ترجمه کلمه visit
visit “مسافرت ،معاينه ،کشف ،بررسى ،تفتيش ،ديدن کردن از،ملاقات کردن ،زيارت کردن ،عيادت کردن ،سرکشى کردن ،ديد و بازديد کردن ،ملاقات ،عيادت ،بازديد،ديدار قانون ـ فقه : بازرسى”
Read More »ترجمه کلمه vasoconstriction
vasoconstriction ورزش : انقباض عروق
Read More »ترجمه کلمه visionless
visionless فاقد ديد،فاقد حس بينش و مال انديشى ،عارى از تطور و الهام
Read More »ترجمه کلمه vasoconstrictor
vasoconstrictor روانشناسى : رگ بند
Read More »ترجمه کلمه visionist
visionist (ادم ) رويابين ،ادم خيالى يا غيرعملى
Read More »ترجمه کلمه vasoconstrictor center
vasoconstrictor center ورزش : مرکز انقباض عروق
Read More »ترجمه کلمه visionary
visionary رويايى ،خيالى ،تصور غير عملى ،وابسته بدلايل نظرى ،رويابين ،الهامى ،رويا گراى
Read More »