shake up تکان سخت دادن ،احساسات را تحريک کردن ،سرهم بندى ،دگرگونى
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه section at key (am)
section at key (am) معمارى : برش در تيزه قوس
Read More »ترجمه کلمه salient pole
salient pole الکترونيک : قطب برجسته
Read More »ترجمه کلمه section
section “نيمرخ ،جوخه ،رسد دريايى يا هوايى( دو هواپيما يا نصف يک ناو قسمت)،قبضه توپ ،رسد توپخانه ،شعبه ،قسمت( در سازمان)،مقطع ،برشگاه ،بخش ،قطعه ،دسته ،گروه ،دايره ،قسمت قسمت کردن ،برش دادن علوم مهندسى : قسمت معمارى : بره قانون ـ فقه : شعبه شيمى : بخش روانشناسى : برش بازرگانى : بخش علوم هوايى : مقطع علوم نظامى : ...
Read More »ترجمه کلمه shakeable
shakeable )shakable(تکان دادنى ،تکان خوردنى
Read More »ترجمه کلمه shaken
shaken وابسته به شکسپير شاعر نامى انگليس ،موافق شيوه
Read More »ترجمه کلمه safranin
safranin ماده رنگى زعفران
Read More »ترجمه کلمه shakedown
shakedown علوم نظامى : دوره ازمايشى عمليات ناو
Read More »ترجمه کلمه shaker
shaker “لرزاننده ،ماشين تکان دهنده ،ادم مزور ولاف زدن ،ادم ولگرد واواره شيمى : تکاننده”
Read More »ترجمه کلمه sectile
sectile بريده شدنى
Read More »