service squadron “قسمت خدمات درياى علوم نظامى : گروه خدمات”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه self approbation
self approbation رضامندى از خود،رضايت از خويشتن
Read More »ترجمه کلمه service stairs
service stairs “پلکان سرويس معمارى : پلکان خدمت”
Read More »ترجمه کلمه self appointed
self appointed خودگمارده ،منصوب شده بوسيله خويشتن
Read More »ترجمه کلمه sail
sail “سفر دريايى را اغاز کردن ،راندن ،کشتيرانى کردن ،بادبان برافراشتن بادبان ،بادبان ،شراع کشتى بادى ،هر وسيله اى که با باد بحرکت درايد،باکشتى حرکت کردن روى هوا با بال گسترده پرواز کردن ،با ناز وعشوه حرکت کردن نجوم : شراع بازرگانى : با کشتى حمل کردن ورزش : مسافرت با قايق بادى علوم هوايى : سطح تختى که متوجه ...
Read More »ترجمه کلمه service station
service station علوم مهندسى : ايستگاه پمپ بنزين بزرگ
Read More »ترجمه کلمه service support
service support علوم نظامى : پشتيبانى خدمات
Read More »ترجمه کلمه self applause
self applause تعريف وتمجيد از خود،خودستايى
Read More »ترجمه کلمه service stock
service stock “اماد و کالاهاى جنگى علوم نظامى : اماد رزمى”
Read More »ترجمه کلمه service test
service test علوم نظامى : ازمايش از وضعيت تجهيزات و وسايل پشتيبانى ازمايش امادگى رزمى وسايل
Read More »