transgress “تجاوز کردن از،تخلف کردن از،تخطى کردن از،سرپيچى کردن از قانون ـ فقه : تجاوز کردن از”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه toothily
toothily بصورت مضرس ،حريصانه
Read More »ترجمه کلمه transfusion
transfusion نقل وانتقال ،رسوخ ،تزريق خون
Read More »ترجمه کلمه tablesalt
tablesalt نمک طعام
Read More »ترجمه کلمه transfusible
transfusible )transfusable(قابل تزريق در جسم ديگرى
Read More »ترجمه کلمه taxiway
taxiway “راه تاکسى يا باند تاکسى( فرودگاه)،مسير تاکسى کردن ،جاده يا راه تاکسى رو،فرودگاه معمارى : راه تاکسى يا باند تاکسى علوم نظامى : محوطه حرکت هواپيماها براى گرم شدن محوطه تاکسى کردن”
Read More »ترجمه کلمه toothless
toothless بى دندان ،بدون دندانه ،(مج ).بچه گانه
Read More »ترجمه کلمه transfusable
transfusable )transfusible(قابل تزريق در جسم ديگرى
Read More »ترجمه کلمه transfuse
transfuse از يک ظرف بظرف ديگر ريختن ،چيزى را نقل وانتقال دادن ،رسوخ يافتن در،تزريق کردن در
Read More »ترجمه کلمه toothing plane
toothing plane “رنده خشخاش معمارى : رنده خط گيرى”
Read More »