tolerant “بامدارا،مدارا اميز،ازادمنش ،ازاده ،داراى سعه نظر،شکيبا،اغماض کننده ،بردبار،شخص متحمل معمارى : مقاوم”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه transpirant
transpirant علوم هوايى : فراتراوى
Read More »ترجمه کلمه tolerantly
tolerantly بامدارا،مدارا اميز،ازادمنش ،ازاده ،داراى سعه نظر،شکيبا،اغماض کننده ،بردبار،شخص متحمل
Read More »ترجمه کلمه transpirable
transpirable قابل ترشح ،فاش شدنى ،رخنه پذير
Read More »ترجمه کلمه tolerate
tolerate تحمل کردن ،برخورد هموار کردن ،طاقت داشتن ،مدارا کردن ،تاب اوردن
Read More »ترجمه کلمه transpierce
transpierce رسوخ کردن ،سرتاسرسوراخ کردن ،سرتاسر سوراخ شدن
Read More »ترجمه کلمه transparent color
transparent color “رنگ شفاف علوم مهندسى : رنگ روشن”
Read More »ترجمه کلمه toleration
toleration “مدارا،بردبارى ،تحمل ،ازادى ،ازادگى ،ازادمنشى روانشناسى : روادارى”
Read More »ترجمه کلمه transpicuous
transpicuous فرا اشکار،شفاف ،روشن ،اشکار،واضح
Read More »ترجمه کلمه toll
toll “عوارض راهدارى ،حق خريد و فروش در محوطه بازار يا نمايشگاه عمومى ،حق راهدارى ،عوارض عبور،باج راه ،راهدارى ،نواقل ،عوارض ،هزينه ،تحمل خسارت ،تعداد تلفات جنگى ،ضايعه ،صداى طنين زنگ ياناقوس ،طنين موزون ،باصداى ناقوس يا زنگ اعلام کردن قانون ـ فقه : حق عبور بازرگانى : عوارض عبور،عوارض راهدارى”
Read More »