tax refund بازرگانى : بازپرداخت ماليات
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه trapdoor
trapdoor “درب تله يى ،دريچه کامپيوتر : فاصله اى عمدى در يک سيستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اورى تغيير يا خراب کردن اتى اطلاعات بوجود امده است”
Read More »ترجمه کلمه toastmistress
toastmistress بانوى معرفى کننده ناطق سر ميز غذا
Read More »ترجمه کلمه trap shot
trap shot ورزش : ضربه به گوى از محدوده ماسه اى
Read More »ترجمه کلمه toastmaster
toastmaster (در مهمانى )کسى که ناطقين بعد از صرف شام را معرفى ميکند
Read More »ترجمه کلمه tobacco
tobacco تنباکو،توتون ،دخانيات
Read More »ترجمه کلمه trap shoot
trap shoot ورزش : تيراندازى به هدفهاى متحرک
Read More »ترجمه کلمه tobacco department
tobacco department اداره دخانيات
Read More »ترجمه کلمه trap mine
trap mine “مين تله انفجارى شده علوم نظامى : مين غافلگير کننده”
Read More »ترجمه کلمه trap gun
trap gun ورزش : تفنگ مخصوص تيراندازى به هدفهاى متحرک
Read More »