telescope “دوربين نجومى ،تلکسوپ ،تلسکوپ بکار بردن معمارى : دوربين نجومى نجوم : تلسکوپ علوم هوايى : وسيله اى براى گرفتن تابشهاى الکترومگنتيک”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه to owe one a grudge
to owe one a grudge با کسى لج داشتن
Read More »ترجمه کلمه teleran
teleran رادار تلويزيونى ،دستگاه هدايت هواپيما بوسيله تلويزيون ورادار
Read More »ترجمه کلمه teleran system
teleran system علوم نظامى : نوعى سيستم ناوبرى که با استفاده از رادارهاى زمينى و سيستم تلويزيونى هواپيماهاى سرگردان در اطراف محوطه فرودگاه را به باند هدايت مى کند
Read More »ترجمه کلمه to overwork oneself
to overwork oneself زياد کار کردن ،خود را خسته کردن
Read More »ترجمه کلمه teleprompter
teleprompter اسباب مخصوص چرخاندن خطوط نوشته در جلو ناطق تلويزيون
Read More »ترجمه کلمه to ownup
to ownup اشکارا خستو شدن ،اشکارا اعتراف کردن
Read More »ترجمه کلمه teleprocessing
teleprocessing “دستگاه تايپ تلگرافى ،دور پردازى ،پردازش از دور کامپيوتر : پردازش از راه دور علوم نظامى : تايپ کردن مکالمات تلگرافى به طور کشف”
Read More »ترجمه کلمه to p a soldier to duty
to p a soldier to duty سربازى را به پاسگاهى مامور کردن
Read More »ترجمه کلمه teleprinter
teleprinter “چاپگر راه دور،تله تايپ ،ماشين ثبت مخابرات تلگرافى ،دور نويس علوم مهندسى : ماشين تحرير تلگرافى کامپيوتر : چاپگر راه دور”
Read More »