to niche oneself خود را در گوشه اى جا دادن ،در گوشه اى پنهان شدن
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه temper (to)
temper (to) معمارى : گرم کردن و نرم کردن فلز
Read More »ترجمه کلمه temerity
temerity بى پروايى ،تهور،بيباکى ،جسارت
Read More »ترجمه کلمه to nick a horse’s tail
to nick a horse’s tail بيخ دم اسب را چاک زدن براى اينکه دم خود را بلند نگاه دارد
Read More »ترجمه کلمه temper
temper “ترکردن ،مرطوب کردن ،بازپختن ملايم کردن ،سخت کردن ،درجه سختى طبيعى ،حالت سختى بازپخت ،اب دادن( فلز)،درست ساختن ،درست خمير کردن ،ملايم کردن ،معتدل کردن ،ميزان کردن ،مخلوط کردن ،مزاج ،حالت ،خو،خلق ،قلق ،خشم ،غضب علوم مهندسى : حالت بهبود عمران : خمير کردن”
Read More »ترجمه کلمه temerarious
temerarious بى پروا،بى باک ،متهور،تند،تصادفى
Read More »ترجمه کلمه to night
to night امشب
Read More »ترجمه کلمه temblor
temblor زلزله
Read More »ترجمه کلمه target system
target system “سيستم هدفها علوم نظامى : سيستم هدفهاى ميدان تير سرى هدفهاى مستقر در يک منطقه”
Read More »ترجمه کلمه tachymeter
tachymeter دوربين مسافت ياب ،دوربين پيمايش بلندى يا فاصله
Read More »