to make sure(of) محقق کردن ،يقين کردن ( يا شدن)
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه ten
ten ده ،شماره ¹۱،(درجمع )چندين ،خيلى
Read More »ترجمه کلمه to make the most of
to make the most of به بهترين طرزى بکار بردن ،استفاده کامل کردن از
Read More »ترجمه کلمه to make the pot boi;
to make the pot boi; معاش خود را پيدا کردن
Read More »ترجمه کلمه tack
tack “تغيير سمت قايق در حرکت ،گوشه جلويى بادبان ،سمت حرکت قايق نسبت به باد،تک ،ميخ سرپهن کوچک ،رويه ،مشى ،خوراک ،ميخ زدن ،پونز زدن ،ضميمه کردن علوم مهندسى : ميخ سر پهن ورزش : پيشروى قايق در سمت معين علوم نظامى : گوشه پايينى و جلوى بادبان طولى ناو علوم دريايى : گوشه پايينى و جلوى بادبان طولى ناو”
Read More »ترجمه کلمه to make the running
to make the running پيش قدم شدن
Read More »ترجمه کلمه tempting
tempting وسوسه انگيز،اغوا کننده ،هوس انگيز
Read More »ترجمه کلمه to make up
to make up ترکيب کردن ،درست کردن ،تکميل کردن ،جبران کردن ،فراهم کردن
Read More »ترجمه کلمه temptation
temptation “اغوا،وسوسه ،فريب ،ازمايش ،امتحان روانشناسى : وسوسه”
Read More »ترجمه کلمه to make things hum
to make things hum کارها را داير کردن يا در جنبش اوردن
Read More »