acronical (نج ).ظاهر شونده در غروب ،افولى ،شامگاهى
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه acronichal
acronichal (نج ).ظاهر شونده در غروب ،افولى ،شامگاهى
Read More »ترجمه کلمه acronym
acronym “مخفف ،سر نام ،کلمه ايکه از حرف اول کلمات ديگرى ترکيب شده باشد(مانند radar که از کلمات radio detecting and rangingساخته شده) کامپيوتر : سرنام”
Read More »ترجمه کلمه acroparesthesia
acroparesthesia روانشناسى : نابهنجارى بساوشى در اندامهاى انتهايى
Read More »ترجمه کلمه acrophobia
acrophobia “(طب )ترس از بلندى روانشناسى : بلندى هراسى”
Read More »ترجمه کلمه acrophony
acrophony صداى حرف اول کلماتى که معرف خود ان کلمه باشد مانند صداى a در الف)aleph(
Read More »ترجمه کلمه acropodium
acropodium (ج.ش ).سطح فوقانى پاى پرندگان ،پايه ء مجسمه
Read More »ترجمه کلمه acropolis
acropolis قلعه(در شهرهاى قديمى يونان)،نام دژ معرف اتن(در يونان)
Read More »ترجمه کلمه acroscopic
acroscopic (گ.ش ).متوجه به بالا،صعودى
Read More »ترجمه کلمه acrositism
acrositism ضعف يافقدان نبض
Read More »