فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
actuating cylinder “سيلندر پيستون عمل کننده علوم هوايى : سيلندر محرک”
Read More »دسته‌بندی نشده
ترجمه کلمه actuating horns
actuating horns علوم هوايى : اهرمهايى که کابلهاى کنترل به انهامتصل شده و توسط انها سطوح فرامين را حرکت ميدهند
Read More »ترجمه کلمه actuation
actuation بکار اندازى ،تحريک ،بکارگمارى
Read More »ترجمه کلمه actuator
actuator “دستگاه مسلح کننده ،فعال کننده ،محرک ،بکار اندازنده کامپيوتر : محرک علوم هوايى : سيلندر پيستون عمل کننده علوم نظامى : بازوى عامل مکانيسم عامل”
Read More »ترجمه کلمه actuator piston
actuator piston علوم هوايى : قسمت متحرک يک عمل کننده يا محرک هيدروليکى يا نيوماتيکى
Read More »ترجمه کلمه actuble
actuble بازى کردن ،دراوردنى ،قابل به معرض نمايش گذاردن
Read More »ترجمه کلمه actude conditions
actude conditions “شرايط حاد زيست شناسى : شرايط شديد”
Read More »ترجمه کلمه acu
acu “Automatic Calling Unit کامپيوتر : واحد فراخوانى خودکار”
Read More »ترجمه کلمه acu(a)esthesia
acu(a)esthesia روانشناسى : بى دردى بساوشى
Read More »ترجمه کلمه acuate
acuate تند و تيزکردن
Read More »