antisepticize ضد عفونى کردن
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه antiserum
antiserum سرم حاوى پادتن
Read More »ترجمه کلمه antiset
antiset “ماده ضد ته نشين ،ماده ضد غليظ شدن و بستن مواد علوم نظامى : ماده سيال کننده”
Read More »ترجمه کلمه antiskid treatment
antiskid treatment “زبرسازى معمارى : عمل جلوگيرى از سر خوردن”
Read More »ترجمه کلمه antislavery
antislavery مخالف بردگى
Read More »ترجمه کلمه antisocial
antisocial “مخالف اصول اجتماعى ،مخالف اجتماع ،مخل اجتماع ،دشمن جامعه روانشناسى : جامعه ستيز”
Read More »ترجمه کلمه antispasmodic
antispasmodic (طب )ضد انقباض و تشنج ،ضد اختلاج
Read More »ترجمه کلمه antistatic mat
antistatic mat کامپيوتر : پوششى در قسمت جلوى يک دستگاه مانند يک واحد ديسک که به حالت سکون حساس است لايى ناايستا
Read More »ترجمه کلمه antistrophe
antistrophe (در تراژدى هاى يونانى )حرکت از چپ براست نمايشگران هنگام اواز دسته جمعى ،صنعت تجنيس
Read More »ترجمه کلمه antisubmarine
antisubmarine “ضد زيردريايى ،مخرب زيردريايى علوم نظامى : ضد زيردريايى”
Read More »