block the plate ورزش : موضع گرفتن در خط پايگاه براى بيرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه block time
block time علوم هوايى : زمان سپرى شده ا لحظه شروع حرکت هواپيما تا لحظه توقف
Read More »ترجمه کلمه block transfer
block transfer “انتقال کنده اى کامپيوتر : انتقال بلوک”
Read More »ترجمه کلمه blockade
blockade “بلوکه کردن ،راه بندان ،انسداد،بستن ،محاصره کردن ،راه بندکردن ،سد راه ،سدراه کردن قانون ـ فقه : محاصره دريائى بازرگانى : محاصره اقتصادى ورزش : مسدود کردن”
Read More »ترجمه کلمه blockade currency
blockade currency قانون ـ فقه : پولى که تبديل ان به پول ديگر قانونا ” منع شده باشد
Read More »ترجمه کلمه blockade runner
blockade runner شخصى يا ناوى که از محاصره دشمن ميگذرد
Read More »ترجمه کلمه blockage
blockage “ممانعت دريايى ،محاصره دريايى ،محاصره محاصره کردن ،راه را سد کردن ،انسداد علوم نظامى : راه فرار را بستن”
Read More »ترجمه کلمه blockbuster
blockbuster بمب داراى قدرت تخريبى زياد،شخص ياچيز خيلى موثر و سخت
Read More »ترجمه کلمه blocked currency
blocked currency قانون ـ فقه : blocked
Read More »ترجمه کلمه blocked cuurency
blocked cuurency “پول مسدود بازرگانى : پول غيرقابل انتقال به خارج از کشور”
Read More »