فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
cirhose )=cirrate(مژه دار،تاژک دار،مضرس ،دندانه دار
Read More »دسته‌بندی نشده
ترجمه کلمه circumstantial event
circumstantial event قانون ـ فقه : واقعه ضمنى
Read More »ترجمه کلمه circumstantial evidence
circumstantial evidence “(حق ).اماره ،اماره اتفاقى قانون ـ فقه : قرينه ،اماره روانشناسى : قراين”
Read More »ترجمه کلمه circumstantiality
circumstantiality “حالت وکيفيت ،جزئيات ،کيفيات روانشناسى : حاشيه پردازى”
Read More »ترجمه کلمه circumstantially
circumstantially به تفصيل ،در صورت
Read More »ترجمه کلمه circumstantiate
circumstantiate (حق ).امارات لازمه را تهيه کردن ،قرائن وامارت را بدست اوردن ،وارد جزئيات شدن
Read More »ترجمه کلمه circumvallate
circumvallate باسنگريابارو محصور شده ،سنگربندى کردن
Read More »ترجمه کلمه circumvallation
circumvallation “سنگربندى کردن علوم نظامى : سنگربندى”
Read More »ترجمه کلمه circumvent
circumvent باحيله پيش دستى کردن ،گير انداختن
Read More »ترجمه کلمه circumspection
circumspection احتياط
Read More »