concurrent operation کامپيوتر : عملکرد همزمان
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه concurrent processing
concurrent processing کامپيوتر : پردازش همزمان
Read More »ترجمه کلمه concurrent program execution
concurrent program execution کامپيوتر : اجراى همزمان برنامه
Read More »ترجمه کلمه concupiscent
concupiscent شهوتى
Read More »ترجمه کلمه concupiscible
concupiscible تحريک شده بوسيله اميال شهوانى ،هوس انگيز
Read More »ترجمه کلمه concur
concur “موافقت کردن ،هم راى بودن ،دمساز شدن قانون ـ فقه : موافقت کردن”
Read More »ترجمه کلمه concurrence
concurrence “تلاقى دو نيرو در يک خط عمليات نقطه تلاقى ،موافقت ،توافق ،دمسازى ،رضايت ،تصادف قانون ـ فقه : موافقت علوم نظامى : همزمان بودن”
Read More »ترجمه کلمه concurrency
concurrency همزمانى
Read More »ترجمه کلمه concurrency management
concurrency management کامپيوتر : مديريت همزمانى
Read More »ترجمه کلمه concretive
concretive مايه انجماد،سفت شونده
Read More »