ترجمه کلمه conference circuit

conference circuit “اتصال پيشنهادى علوم مهندسى : مدار پيشنهادى”

ترجمه کلمه conference freight-rate

conference freight-rate بازرگانى : نرخ مشترک شرکتهاى کشتيرانى

conference terms بازرگانى : شرايط کنفرانس

conferencing کامپيوتر : computer conference

confederate “همدست( در ازمايشها)،هم پيمان ،متحد،موتلف ،متفق کردن قانون ـ فقه : متفق کردن يا شدن روانشناسى : همدست”

confederation اتفاق ،اتحاد،هم پيمانى ،هم عهدى ،معاهده

confederative اتحادى ،اتفاق کننده

confedration of states قانون ـ فقه : دولت جديدى تشکيل نمى شود

confer همرايزنى کردن ،اعطاء کردن ،مشورت کردن ،مراجعه کردن

conferderation اتحاد،معاهده ،هم پيمانى