constituent assembly قانون ـ فقه : مجلس موسسان
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه constituent company
constituent company قانون ـ فقه : شرکت وابسته به شرکت يا شرکتهاى ديگر
Read More »ترجمه کلمه constituent elements of crime
constituent elements of crime قانون ـ فقه : عناصر متشکله جرم
Read More »ترجمه کلمه constitute
constitute “تشکيل دادن ،تاسيس کردن ،ترکيب کردن علوم نظامى : بنياد نهادن مجوز براى تاسيس يک يکان جديد”
Read More »ترجمه کلمه constellation
constellation “علم نجوم ،صورت فلکى ،برج ،مجمع الکواکب روانشناسى : منظومه نجوم : پيکر علوم هوايى : صورت فلکى علوم نظامى : هيئت صورت فلکى علوم دريايى : صورت فلکى”
Read More »ترجمه کلمه constellatory
constellatory وابسته بصورت اسمانى – مانند صورت فلکى
Read More »ترجمه کلمه consternate
consternate احساس تحير و وحشت کردن ،متوحش شدن
Read More »ترجمه کلمه consternation
consternation اشفتگى ،بهت وحيرت
Read More »ترجمه کلمه constipate
constipate (طب )قبض کردن ،يبوست دادن ،خشکى اوردن
Read More »ترجمه کلمه constipation
constipation “قبض ،يبوست ،خشکى روانشناسى : يبوست علوم نظامى : پيوست”
Read More »