convey “هدايت کردن ،انتقال مال يا دين به وسيله سند کتبى صلح کردن( مال يا حق)،رساندن ،بردن ،حمل کردن ،نقل کردن علوم مهندسى : انتقال قانون ـ فقه : انتقال مال يا دين به وسيله سند کتبى صلح کردن”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه conveyable
conveyable قابل انتقال ،قابل رساندن
Read More »ترجمه کلمه conveyance
conveyance “نقل ،انتقال نامه ،حمل ،واگذارى ،سند انتقال ،وسيله نقليه علوم مهندسى : ابلاغ قانون ـ فقه : صلح”
Read More »ترجمه کلمه conveyance by record
conveyance by record قانون ـ فقه : انتقال قهرى به حکم دادگاه
Read More »ترجمه کلمه conveyancer
conveyancer قباله نويس
Read More »ترجمه کلمه conveyancing
conveyancing “تسهيل معاملات ،قباله نويسى ،انقال ،مديريت از روى مهارت قانون ـ فقه : در CL اين اصطلاح بيشتر در زمينه تسهيل معاملات مربوط به اموال غير منقول مصداق دارد”
Read More »ترجمه کلمه convex mirror
convex mirror “اينه کوژ نجوم : اينه محدب”
Read More »ترجمه کلمه convex slope
convex slope علوم نظامى : شيب محدب
Read More »ترجمه کلمه convexity
convexity “برجستگى ،برامدگى ،کوژى ،تحدب علوم مهندسى : کوژى”
Read More »ترجمه کلمه convexly
convexly عمران : حالت محدب داشتن
Read More »