فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
coordination chemistry شيمى : شيمى کوئورديناسيون
Read More »دسته‌بندی نشده
ترجمه کلمه coordinated fire plan
coordinated fire plan علوم نظامى : طرح اتش هم اهنگ شده
Read More »ترجمه کلمه coordinated group
coordinated group شيمى : گروه کوئوردينانسى
Read More »ترجمه کلمه coordinated illumination
coordinated illumination “روشنايى هم اهنگ شده علوم نظامى : طرح روشنايى هم اهنگ شده”
Read More »ترجمه کلمه coordinated procurement
coordinated procurement “عمليات اماد هماهنگ شده علوم نظامى : تحويل هم اهنگ شده اماد”
Read More »ترجمه کلمه coordinated procurement assigness
coordinated procurement assigness علوم نظامى : شعبه مسئول خريد کلى اماد
Read More »ترجمه کلمه coordinated turn
coordinated turn علوم هوايى : دورزدن هواپيما بطوريکه کنترلهاى مربوط به دوران حول هر سه محور مورد استفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپيما به داخل يا خارج پيچ ميشوند
Read More »ترجمه کلمه coordinate memory
coordinate memory حافظه مختصاتى
Read More »ترجمه کلمه coordinate paper
coordinate paper کامپيوتر : کاغذ مختصاتى
Read More »ترجمه کلمه coordinate scale
coordinate scale “گونياى مختصات علوم نظامى : گونيا”
Read More »