ترجمه کلمه counterplay

counterplay ورزش : بازى شطرنج متقابل

ترجمه کلمه counterplea

counterplea پاسخ رد،جواب رد

counterplot دسيسه دربرابر دسيسه ،توطئه متقابل

counterpoint نقطه مقابل ،(مو ).اهنگ دم گير ياجفت ،صنعت ترکيب الحان

counterpoise “وزنه متقابل ،نيروى متعادل کننده ،نيروى مقاوم ،حالت تعادل ،وزن کردن ،سنجيدن الکترونيک : سيم متقابل”

counterpose درمقابل يکديگر قرار دادن ،متقابل ساختن

countermure ديوارى که براى پشتيبان ديوارديگربسازند

counteroffensive (نظ ).تعرض وحمله متقابل ،حمله تعرضى متقابل

counterpane روپوش تختخواب ،روتختى

counterpart “انباز،شريک ،نقطه مقابل ،قرين ،همکار،رونوشت ،همتا قانون ـ فقه : المثنى روانشناسى : همتا علوم نظامى : همدوش”