flux intensity الکترونيک : شدت ميدان مغناطيسى
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه flux linkage
flux linkage علوم نظامى : مدار فلوى مغناطيسى
Read More »ترجمه کلمه flux linking a coil
flux linking a coil الکترونيک : شاره پيچک
Read More »ترجمه کلمه filter element
filter element علوم هوايى : المنت فيلتر
Read More »ترجمه کلمه flux and reflux
flux and reflux جزرومد،تغييرات زمانه
Read More »ترجمه کلمه flux density
flux density “تراکم فشار الکترونيک : چگالى شاره علوم هوايى : چگالى شار”
Read More »ترجمه کلمه fluviomarine
fluviomarine درست شده رودخانه ودريا
Read More »ترجمه کلمه fluviometer
fluviometer الت سنجش افت وخيزاب رودخانه
Read More »ترجمه کلمه flux
flux “تراوش ،فلوى الکتريکى ،فلوى مغناطيسى شار الکتريکى يا مغناطيسى ،ماده گدازاور،تغييرات پى در پى ،روان ساز،سيلان ،سيل ،سرعت جريان ،گداختگى ،گداز،تغييرات پى درپى ،اسهال ،خون ريزش ،جارى شدن ،گداختن ،اب کردن ،شار علوم مهندسى : جريان الکترونيک : گدازا معمارى : ذوب کننده شيمى : گدازاور ورزش : ترشح علوم هوايى : فلوى مغناطيسى”
Read More »ترجمه کلمه fluviatic
fluviatic شطى ،نهرى ،زندگى کننده در رودخانه ،پيداشده رودخانه ،رودخانه اى
Read More »