fimbriation ريشه( دارى) ،حاشيه( دارى)
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه font subsitution
font subsitution کامپيوتر : جايگزينى فونت
Read More »ترجمه کلمه font family
font family کامپيوتر : خانواده فونت
Read More »ترجمه کلمه font id conflict
font id conflict کامپيوتر : اختلال شناسايى فونت
Read More »ترجمه کلمه font metric
font metric “سنجش فونت کامپيوتر : اندازه گيرى فونت”
Read More »ترجمه کلمه fondu
fondu درهم داخل شونده ونفوذ کننده( مثل رنگ هاى نقاشى )درهم اميزنده( مثل اغذيه)،نوعى غذاى سويسى
Read More »ترجمه کلمه font
font “شکل حروف ،فونت ،قلم ،حوض غسل تعميد،ظرف مخصوص نگه دارى اب مقدس ،چشمه ،ذوب ،خانواده حروف کامپيوتر : نوع حروف”
Read More »ترجمه کلمه font da/mover
font da/mover کامپيوتر : يک برنامه کمکى است که توسط شرکت اپل تهيه گرديده است و در محيط مکينتاش بکار مى رود
Read More »ترجمه کلمه fondling
fondling نوازش کردن
Read More »ترجمه کلمه fondly
fondly از روى علاقه
Read More »