footing “شالوده ،بار پى ،پايه ستون ،جاى پا،موقعيت ،وضع عمران : قسمتى از پى ساختمان که بارها را مستقيما “”به خاک منتقل ميکند معمارى : پاى بست”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه foothole
foothole جاى ثابت ،مقام
Read More »ترجمه کلمه foothold
foothold “جاى پا( کوهنوردى)،جاى پا،زير پايى ،جاى ثابت ،پايگاه ورزش : جاى پا”
Read More »ترجمه کلمه foothill
foothill تپه دامنه کوه
Read More »ترجمه کلمه footgear
footgear پاپوش ،کفش
Read More »ترجمه کلمه final act
final act “سند نهايى ،قطعنامه قانون ـ فقه : سندى است که در پايان کار کنفرانس تنظيم مى شود و خلاصه کارهاى کنفرانس و نتايج حاصله از ان و تعهدات و موافقتهاى ناشيه از ان و نيز مسائلى که جنبه فرعى دارند مانند توصيه ها و ارزوهاى اعضا کنفرانس را در بردارد”
Read More »ترجمه کلمه footfall
footfall )= step(پله
Read More »ترجمه کلمه footer
footer “پاورقى ،زيرنويس ،پانويس ،پياده رو،گام زن ،ولگرد کامپيوتر : پاصفحه”
Read More »ترجمه کلمه footed
footed ورزش : سر تير ماده سختى را قراردادن
Read More »ترجمه کلمه footcloth
footcloth پاى انداز،قاليچه ،(م.م ).زين پوش ،غاشيه
Read More »