foul hooked ورزش : ماهى گرفته شده با قلاب از بيرون دهان
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه foul hawse
foul hawse علوم دريايى : زنجيرها تاب خورده اند
Read More »ترجمه کلمه foul ground
foul ground “کفه ته نشين علوم نظامى : قسمت حاوى ته نشينهاى ته دريا”
Read More »ترجمه کلمه financial planning
financial planning بازرگانى : برنامه ريزى مالى
Read More »ترجمه کلمه foul copy
foul copy چرک نويس ،مسوده
Read More »ترجمه کلمه foul blow
foul blow ورزش : ضربه خطا
Read More »ترجمه کلمه foul bill of lading
foul bill of lading “بارنامه نادرست بازرگانى : بارنامه مشروط”
Read More »ترجمه کلمه foul anchor
foul anchor “لنگر تاب خورده علوم نظامى : لنگر گير کرده”
Read More »ترجمه کلمه foul
foul “فول مانند چنگ زدن هل دادن دويدن يا پريدن غيرمجاز لغزيدن و زدن بازيگر مقابل و مجازات اين خطاها اخطار و اخراج موقت يا ديسکاليفه و اکسکلود است ،معيوب ،گير کردن ،رسوب کردن ،پليد،شنيع ،ملعون ،غلط،نادرست ،خلاف ،طوفانى ،حيله ،جرزنى ،بازى بيقاعده ،ناپاک کردن ،لکه دار کردن ،گوريده کردن ،چرک شدن ،بهم خوردن ،گيرکردن ،نارو زدن( در بازى) بازرگانى ...
Read More »ترجمه کلمه fought
fought زمان ماضى واسم مفعول فعلfight
Read More »