foundership موسسى: سمت کسى مه بنگاهى رابرپاکرده ياتاسيس نموده است
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه founderous
founderous )=foundrous(باتلاقى ،لجن زار
Read More »ترجمه کلمه founder
founder “از پا افتادن ،لنگ شدن ،فرو ريختن ،غرق کردن( کشتى)،فرورفتن ،برپا کننده ،موسس ،بنيان گذار،ريخته گر،قالبگير علوم مهندسى : بنيانگذار معمارى : ريخته گر قانون ـ فقه : موسس شرکت علوم نظامى : غرق کردن ناو”
Read More »ترجمه کلمه founded
founded “تاسيس شده ،بنا نهاده شده قانون ـ فقه : تاسيس شده”
Read More »ترجمه کلمه foundationer
foundationer کسيکه ازدرامدبنگاه وقف شده اى زندگى ميکند،وقف خور
Read More »ترجمه کلمه foundation trench
foundation trench “شالوده معمارى : پى”
Read More »ترجمه کلمه foundation-stone
foundation-stone سنگ شالوده ،نخستين سنگى که با ايين هاى ويژه براى بنيادبنگاهى
Read More »ترجمه کلمه foundation soil
foundation soil “پى ريزى ساختمان علوم مهندسى : شالوده ساختمان فونداسيون ساختمان”
Read More »ترجمه کلمه foundation school
foundation school اموزشگاه موقوف( ياوقف شده)
Read More »ترجمه کلمه foundation pile
foundation pile “تير فونداسيون علوم مهندسى : ميله هايى که در فونداسيون قرار مى گيرد”
Read More »