freeze “مسدود کردن ،ثابت نگاه داشتن ،يخ بستن ،منجمد شدن ،بى اندازه سردکردن ،فلج کردن ،فلج شدن ،ثابت کردن ،غيرقابل حرکت ساختن ،يخ زدگى ،افسردگى بازرگانى : محدوديت عدم امکان تغيير ورزش : حفظ توپ”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه freewill
freewill اختيارى
Read More »ترجمه کلمه freewheel clutch
freewheel clutch علوم مهندسى : کلاج در حالت خلاص
Read More »ترجمه کلمه freewheel
freewheel ازاد زندگى کردن ،با ازادى حرکت وجنبش کردن ،بازادگى زيستن ،بادندن خلاص رفتن
Read More »ترجمه کلمه freeway
freeway “بزرگراه ،شاهراه ،شاهراهى که از حق راهدارى معاف است معمارى : شاهراه”
Read More »ترجمه کلمه freeware
freeware “نرم افزار که بدون هزينه در اختيار مصرف کننده قرار داده مى شود برنامه رايگان کامپيوتر : رايگان ابزار”
Read More »ترجمه کلمه freethinker
freethinker کسى که داراى فکر ازاد است وبمذهب کارى ندارد،بيدين ،ازاد فکر
Read More »ترجمه کلمه freestyler
freestyler ورزش : شناگر شناى ازاد
Read More »ترجمه کلمه freestyle
freestyle “هات داگ ،پرش با عمليات اکروباتيک] ،موج سوارى با مانور ازاد،شناى ازاد مسابقه تيراندازى با روش ازاد ورزش : مسابقه تيراندازى بکمک وسيله هدفگيرى کشتى ازاد”
Read More »ترجمه کلمه freestone
freestone سنگ مخصوص تراش ،سنگ تراش بردار
Read More »