ترجمه کلمه get the push

get the push تيپا خوردن ،بيرون رفتن

ترجمه کلمه get the axe

get the axe ورزش : ناپديد شدن موج سوار زير اب با شکستن موج

get table بدست اوردنى ،دست يافتنى

get round the law “با کلاه شرعى از اجراى قانون طفره رفتن قانون ـ فقه : با کلاه شرعى از اجراى قانون طفره رفتن کلاه شرعى سر چيزى گذاشتن”

get round از سر خود وا کردن ،پيش دستى کردن بر،قلق( کسى را )بدست اوردن

get ready “اماده کردن ،اماده شدن ،حاضر کردن ،حاضر شدن علوم مهندسى : حاضر کردن يا شدن”

get over “فايق امدن بر،(از سر خود )رفع کردن ،طى کردن ،از روى چيزى گذشتن ،به پايان رساندن علوم مهندسى : به پايان رساندن”

get out “بيرون رفتن ،برخاستن ،فاش شدن ،رهايى يافتن ،گفتن ،در رفتن ،دور شو علوم مهندسى : بيرون رفتن قانون ـ فقه : اجاره دادن”

galipot صمع کاج و صنوبر،سقز

get on سوار شدن( بر)،پيش رفتن ،کار کردن ،گذران کردن ،گذراندن