ترجمه کلمه glacial striae

glacial striae معمارى : خشهاى يخچالى

ترجمه کلمه glacial epoch

glacial epoch عصريخ: عصرى که يخ بيشترنيم کره شمالى راپوشانده بوده است

galligaskins نوعى جوراب يا پاپوش قرون ۱۶ و۱۷ ،زنگار،ساق پوش ،شلوار کوتاه ،شورت

glacial drift معمارى : مواد يخرفته

glacial deposit “رسوب يخچالى زيست شناسى : نهشت يخچالى”

glacial “منجمد،يخچالى ،يخبندان علوم مهندسى : سرد عمران : منجمد”

glace نرم ،پوشيده ازشکر،لعابدار،ماده صاف و براق ،دسر سردو يخ بسته ،شربت سرد،بستنى

glabrous بيمو،صاف ،بدون کرک ،طاس

glabrescent (گ.ش ).گياهى که در جوانى کرکدار ودربلوغ بدون کرک وصاف ميشود،صاف و بيمو،طاس

glabella برامدگى پيشانى ميان دو ابرو