glitter “تابش ،تلالو،درخشندگى ،درخشش ،براق شدن ،برق زدن ،درخشيدن علوم مهندسى : تابش”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه glitch
glitch “يک اشتباه کوچک که باعث ايجاد اشتباه در انتقال اطلاعات مى شود،خرابى تصادفى يا موقتى در سخت افزار گير در برنامه کامپيوتر : يک اشکال کوچک که خصوصا “”به وسيله موج ولتاژ يا اختلال الکتريکى که باعث خطايى در ارسال داده مى شود ايجاد مى گردد”
Read More »ترجمه کلمه glister
glister )glisten(درخشيدن ،برق زدن
Read More »ترجمه کلمه glisteningly
glisteningly بطور درخشان
Read More »ترجمه کلمه glisten
glisten درخشيدن ،جسته جسته برق زدن
Read More »ترجمه کلمه glissade
glissade “سرازيرى و شيب مناسب ،سر خوردن ،سرخوردن در بالت ورزش : سرخوردن روى شيب برفى”
Read More »ترجمه کلمه glioma
glioma روانشناسى : غده مغزى
Read More »ترجمه کلمه glioblastoma
glioblastoma روانشناسى : غده گليايى
Read More »ترجمه کلمه glint
glint برق ،تلالو،تابش ،ظهور انى ،زودگذر،تابيدن ،درخشيدن ،درخشانيدن ،تابانيدن
Read More »ترجمه کلمه gallonage
gallonage ظرفيت چيزى بر حسب گالن ،تعداد گالنى که ظرفى گنجايش دارد
Read More »