ترجمه کلمه gymnasium

gymnasium “ورزشگاه ،زورخانه ،دبيرستان ورزش : مجموعه ورزشى”

ترجمه کلمه gymnasiast

gymnasiast دانشجوى دانشکده ياگيمنازدرالمان ياکشورهاى ديگر

gymnasiarch گماشته اموزشگاه هاى بازى وورزش که ازاهل اتن بود،ورزشکاربزرگ

gymnasial دانشکده اى ،گيمنازى

garcon پيشخدمت مهمانخانه ،پسر بچه پادو)waiter(

gymkhana “(در هندوستان)ورزشگاه ،باشگاه ورزشى ورزش : مسابقه مهارت اتومبلرانى در محوطه پارکينگ”

gym “محل تمرين بوکس ،= gymnasium ورزش : سالن ژيمناستيک”

gyle-tun ظرفى که درابجوسازى براى تخميربکارميرود)

gyle-fat ظرفى که درابجوسازى براى تخميربکارميرود،ظرف تخمير

gyle (درابجوسازى )مقدارابجوى که دريک وهله ساخته ميشود