ترجمه کلمه gather

gather گرد امدن ،جمع شدن ،بزرگ شدن ،جمع کردن ،گرد کردن ،گرداورى کردن ،نتيجه گرفتن ،استباط کردن

ترجمه کلمه gateway

gateway “اتصال ميان دو شبکه نامتشابه کامپيوترى که دو شبکه ارتباطى متفاوت و مجزا را به هم وصل مى کند،گذرگاه ،مدخل ،دروازه کامپيوتر : مسير دريچه”

ترجمه کلمه gates opening indicator

gates opening indicator عمران : شاخص باز شدن دريچه ها

ترجمه کلمه gatepost

gatepost تير چار چوب دروازه ،بازوى دروازه

ترجمه کلمه gain ground

gain ground “ضربه با پا به اميد بل گرفتن ان نزديک دروازه حريف ،پيشروى کردن قانون ـ فقه : خاک دشمن را تصرف کردن تجاوز و تعدى کردن ورزش : پيشروى شمشيرباز بسوى حريف”