ترجمه کلمه hacksaw

hacksaw “اره اهن برى علوم مهندسى : اره اهن بر”

ترجمه کلمه harmonic vibration

harmonic vibration “معمارى : ارتعاش هماهنگ شيمى : ارتعاش هماهنگ”

harmonic selective ringing الکترونيک : تلفن اختصاصى همساز

harmonic oscillator شيمى : نوسانگر هماهنگ

harmonic motion “(مو ).الحان مرکب ،اهنگ مرکبى که از ترکيب چند موج صوتى ساده تر ترکيب شده باشد شيمى : حرکت هماهنگ”

harmonic mean “(ر ).اعداد متقابل روانشناسى : ميانگين همساز”

harmonic distortion الکترونيک : اغتشاش هارمونيک

harmonic content الکترونيک : مانده هارمونيک

harmonic analysis (ر ).تحليل توافقى ياتصاعد توافقى

harmonic “هماهنگ ،سازگار، )harmonious(هم اهنگ ،موزون ،هارمونيک ،همساز الکترونيک : هارمونيک عمران : هماهنگ بازرگانى : متوازن علوم هوايى : همساز”