hash mark “قسمتى از زمين پس از عبور از خط يک ياردى( فوتبال امريکايى)،خط نشان ،خط شروع مسابقه ورزش : قسمتى از زمين پس از عبور از خط يک ياردى”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه hash
hash “درهم کردن ،خردکردن ،گوشت وسبزه هاى پخته که باهم بياميزند،اميزش ،مخلوط کردن ،ريزه ريزه کردن ،ادم کودن کامپيوتر : پارازيت تصوير روى يک صفحه نمايش”
Read More »ترجمه کلمه has been
has been بوده است ،سابقا
Read More »ترجمه کلمه had it trans ted
had it trans ted بدهيد ترجمه کنند
Read More »ترجمه کلمه has
has دارد
Read More »ترجمه کلمه harvestman
harvestman دروگر،خرمن بردار،نوعى عنکبوت
Read More »ترجمه کلمه harvesting
harvesting قانون ـ فقه : مساقات
Read More »ترجمه کلمه harvester
harvester دروگر،ماشين درو و باقه بندى
Read More »ترجمه کلمه harvest mouse
harvest mouse يکجورموش که درساقه هاى گندم لانه ميکند،موش خرمن
Read More »ترجمه کلمه harvest moon
harvest moon بدر،ماه شب چهارده
Read More »