ترجمه کلمه half-blooded

half-blooded دورگه

ترجمه کلمه ha-ha

ha-ha ديوارفرورفته ،پرچين فرورفته ،پرچين کوتاه

hematophagous خونخوار،تغذيه کننده از خون

hematoma “(طب )تومورياغده محتوى خون خارج شده از رگها روانشناسى : غده خونى”

hematology “شاخه اى از زيست شناسى که درباره خون ودستگاههاى خونساز بحث ميکند،خون شناسى روانشناسى : خون شناسى”

hematogenous خون زا،از خون بوجود امده ،بوسيله خون منتشر شده

hematoblast (طب )گويچه قرمز نارس خون ،پلاکت هاى خونى

hematite pig iron علوم مهندسى : اهن خام هماتيت

hematite (مع ).هماتيت ،نوعى سنگ اهن

hematinic (طب )عامل موثر در ازدياد گويچه هاى قرمز خون يا هموگلوبين