holding “سهام ،نقض مقررات ،گرفتن بازيگر،تملک ،دراختيار داشتن ،دارائى ،دارايى ،مايملک ،ملک متصرفى ،موجودى قانون ـ فقه : اجاره دارى بازرگانى : نگهدارى ،دارائى سهام ورزش : ماندن غيرمجاز توپ واليبال در دست صيقلى بودن مسير گوى بولينگ علوم نظامى : در رهگيرى هوايى اعلام اينکه من در وضعيت فرمان داده شده باقى هستم دستور جديد بدهيد”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه holdfast
holdfast “بند،عقربک ،چفت ،ميخ ،گيره ،قلاب علوم دريايى : مهار گير”
Read More »ترجمه کلمه holder
holder “نگهدارنده ،گره ،ترمينال ،نگاه دارنده ،گيرنده ،اشغال کننده علوم مهندسى : سرپيچ قانون ـ فقه : دارنده برات بازرگانى : دارنده ،درنده”
Read More »ترجمه کلمه holdees
holdees علوم نظامى : پرسنل يا خودروها يا هواپيما يا کشتى که به طور موقت در يک پادگان توقف کرده و منتظر دستور يا وسايل حرکت به سمت محل ماموريت باشد
Read More »ترجمه کلمه halitus
halitus دم ،نفس ،بخار
Read More »ترجمه کلمه holdall
holdall چمدان ،کيف ،جعبه هزار پيشه ،جعبه اسباب هاى مختلف
Read More »ترجمه کلمه hold your gab
hold your gab گپ نزن ،دم مزن ،سخن مگو
Read More »ترجمه کلمه hold with
hold with پسنديدن ،خوش داشتن در
Read More »ترجمه کلمه hold water
hold water “با عقل جور امدن ،از امتحان درست درامدن علوم دريايى : قايق ايست”
Read More »ترجمه کلمه hold up
hold up با اسلحه سرقت کردن ،مانع شدن ،قفه ،توقيف
Read More »