ترجمه کلمه hunger

hunger “قحطى ،گرسنه کردن ،گرسنگى دادن ،گرسنه شدن ،اشتياق داشتن روانشناسى : گرسنگى”

ترجمه کلمه hungarian

hungarian مجارستانى ،مجار،کولى

hammerless بى چخماق ،سوزنى

hung striker “ضارب چاشنى معيوب نارنجک علوم نظامى : چاشنى عمل نکرده نارنجک”

hung start علوم هوايى : شرايطى در استارت توربينهاى گاز که در ان احتراق صورت ميگيرد ولى موتور به سرعت خودکفايى نميرسد

hung over خمار،پاتيل شده ،ناراحت از اعتياد

hung bomb علوم نظامى : بمبى که پس از پرتاب خود به خود به هواپيما اويزان بماند

hung “زمان ماضى فعل)hang( ،اويخت ،اويخته ورزش : پرش طول با کشيدن پا و دست به عقب پيش از فرود امدن”

hundredweight وزنه اى که در انگليس با ۱۱۲ رطل( پوند )يا ¹/۸¹ ۵کيلوگرم است ودر امريکابرابر ¹¹ ۱رطل يا ۴۵/۳۶ کيلوگرم ميباشد

hundredth صديک ،يک صدم