handshake دست( دادن)
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه handset
handset دستگاه فرستنده وگيرنده( گوشى ودهانى )تلفن در يک قطعه
Read More »ترجمه کلمه handsel
handsel فال ،شانس ،هديه ،پول ،دشت اول صبح ،پيش قسط،بيعانه دادن ،عيدى دادن ،رونما دادن ،دشت کردن
Read More »ترجمه کلمه handscrew
handscrew پيچ سر بطرى
Read More »ترجمه کلمه handsbreadth
handsbreadth باندازه کف دست ،پهناى دست
Read More »ترجمه کلمه handsaw
handsaw اره دستى
Read More »ترجمه کلمه hands on
hands on “فرايند فيزيکى بکار بردن يک سيستم کامپيوترى کامپيوتر : تعيين يک فعاليت يا اموزش که با عملکرد واقعى قطعه اى از سخت افزار درگير است”
Read More »ترجمه کلمه habitude
habitude اداب ،روش ،شيوه ،عادت( م.م).،مرسوم ،عادت روزانه
Read More »ترجمه کلمه hands off
hands off دست زدن موقوف ،دست نزنيد
Read More »ترجمه کلمه hands down
hands down (د.گ ).بدون کوشش ،بسهولت ،بدون احتياط
Read More »