hang back بى ميلى نشان دادن
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه hang around
hang around وقت را ببطالت گذاندن ،ول گشتن ،ور رفتن
Read More »ترجمه کلمه hang about
hang about در نزديکى منتظر بودن ،گشتن ،پرسه زدن
Read More »ترجمه کلمه hach
hach اسب کرايه اى ،درشکه کرايه اى زحمت ،کرايه دادن( اسب)،مبتذل کردن ،زياد استعمال کردن کهنه ،مبتذل
Read More »ترجمه کلمه h does not w.much
h does not w.much چندان وزنى ندارد( يا اهميتى)
Read More »ترجمه کلمه hang
hang “توپ هوايى ،اويزان کردن ،بدار اويختن ،مصلوب شدن ،چسبيدن به ،متکى شدن بر،طرزاويختن ،مفهوم ،ترديد،تمايل ،تعليق ورزش : قرار گرفتن گوى گلف در سرازيرى دويدن اهسته تر از حد انتظار اسب اويزان”
Read More »ترجمه کلمه hanfman-kasanin concept formation test
hanfman-kasanin concept formation test روانشناسى : ازمون هانفمان – کاسانين براى شکل گيرى مفهومها
Read More »ترجمه کلمه handyman
handyman شخص اماده بخدمت ،نوکر
Read More »ترجمه کلمه handy-dandy
handy-dandy بازى بچگانه که دران کودکى چيزى رادريکى ازدودست بسته خودنگاه
Read More »ترجمه کلمه handy billy
handy billy علوم نظامى : پمپ دستى کوچک
Read More »