hachure “اژ،پرداز،سايه زنى ،قلم هاشور زدن ،باهاشور سايه انداختن معمارى : پرداز”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه hanging indent
hanging indent کامپيوتر : تورفتگى معلق
Read More »ترجمه کلمه hanging gale
hanging gale اجاره پس افتاده ،پس افت
Read More »ترجمه کلمه hanging committee
hanging committee انجمنى که عهده دارچسباندن يا اويختن عکس هايى درنمايش باشند
Read More »ترجمه کلمه hanging arrow
hanging arrow ورزش : تير اويزان شده به هدف
Read More »ترجمه کلمه hanging
hanging “عمل اويختن ،بدار زدن ،چيز اويخته شده( مثل پرده وغيره)،معلق ،اويزان ،درحال تعليق ،محزون ،مستحق اعدام کامپيوتر : معلق شدن قانون ـ فقه : دار زدن ،به دار کشيدن”
Read More »ترجمه کلمه hangfire
hangfire “گير در مدار اتش ،گير در اتش علوم نظامى : مانع اتش اتش را قطع کنيد”
Read More »ترجمه کلمه hanger on
hanger on وابسته ،متکى بر،انگل ،موى دماغ ،مفت خور
Read More »ترجمه کلمه hanger
hanger اعلام کننده ،اويزان کننده ،معلق کننده ،جارختى ،چنگک لباس ،(مک ).اسکلت ياچهارچوبه اى که از سقف اويتخه وداراى بلبرينگ براى حرکت دادن ماشين باشد
Read More »ترجمه کلمه hangdog
hangdog مقصر،شرمگين ،ادم خبيث ،شرمنده وترسو
Read More »